***
سر مقاله روزنامه اقتصادی و اجتماعی اقتصاد پویا ؛ کارآمدی نظام اداری در گرو آموزش مدیران ( دولتی و خصوصی ) :
منطق برنامه ریزی و توسعه کشور، همانند بسیاری از کشورهای دنیا، ایجاب میکند که آموزش مدیران ( دولتی و خصوصی ) ، به عنوان طیفی استراتژیک، عملگرا و بسیاراثرگذار در توسعه ملی، همواره مورد توجه قرار گیرند. این توجه، گستره وسیعی از آموزش، توانمندسازی، تعالی و بهسازی را با تأکید بر جامعه مدیران کشور شامل میشود.
مسلماً آنچه در مسیر تعالی مدیران و توانمندسازی بیش از پیش آنان مؤثر خواهد بود، کیفیت آموزش و برنامه ریزی آموزشی برای آنان است. بنابراین، شالوده اصلی این جریان(آموزش مدیران) باید مورد توجه قرار گیرد.
یکی از اصول توسعه یافتگی هر کشور ، کارآمدی نظام اداری میباشد. کارآمدی نظام اداری(از منظر توسعه اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و… ) در گرو راهبری شایسته مدیران کاردان، صالح، توانمند و متعهدی است که سکاندار سازمانهای مختلف بهویژه وزارتخانهها و مؤسسات دولتی میباشند. تشخیص و شناخت صحیح مسائل و محدودیتهای سازمانها، درک شرایط تاریخی کشور، تجزیه و تحلیل، چارهاندیشی و ارائه راهحلهای مناسب در زمینههای تخصصی مدیریت و …، مستلزم تجهیز مدیران این سازمانها به دانش، بینش و مهارت لازم در برخورد با مشکلات پیرامونی میباشد.
بدیهی است مدیرانی در ایفای وظایف خود موفقاند که علاوه بر اعتقادات معنوی ـ دینی و باورهای ملی ـ مردمی، از شایستگی حرفهای نیز بهرهمند باشند. با چنین مدیریتی سازمانها با کارایی و اثربخشی بیشتر میتوانند به اهداف توسعه ملی جامه عمل بپوشانند و مردم جامعه نیز از خدمات آنها بهرهمند گردند.شرط لازم تحقق اهداف پیشگفته، ضرورت و لزوم هماهنگی بین مهارتهای مدیریتی و علم مدیریت را در نظام آموزشی مدیران، ضروری می نمایاند.
اگر فرهنگ سازمانی را نگرش ها و ارزش های مشترک اعضاء و اجزای یک سازمان بدانیم به جرأت می توان گفت نگرش کلی مدیران دولت نسبت به آموزش بویژه آموزش مدیران ( دولتی و خصوصی )، بهای لازم را به آن نداده و در نتیجه نمی توان انتظار عملکرد ایده آل از این نگرش ها را داشت. لازم به ذکر است، بسیاری از دستورالعمل ها، بخشنامه ها و آئین نامه هایی که با فرهنگ سازمانی هماهنگ نباشند، یا اصلاً اجرا نمی شوند و یا تحت تاثیر فرهنگ سازمانی حاکم، دچار انعطاف میشوند. بنابراین صرفاً با ارائه دستورالعملها، قوانین و دستورات مدیریتی نمی توان انتظار داشت تا آموزش سازمان تحول یابد. بلکه توجه به تغییر نگرش ها، ارزش ها و باورهای افراد و بویژه مدیران سطوح مختلف از اهمیت اساسی برخوردار است.
در چنین شرایطی ارتباط مناسبی بین سیستم آموزش و سایر سیستم های سازمانی از جمله سیستم شایستگی، سیستم پاداش و تنبیه، استعداد یابی و… وجود خواهد داشت. همچنین حلقه های بازخور به نحوی طراحی خواهند شد که موجب خودکنترلی و بهبود عملکرد سیستم های مختلف سازمانی گردند. لذا تجزیه و تحلیل سیستم ها و روشهای موجود در سطح سازمان علی الخصوص در حوزه آموزش و طراحی مجدد فرآیندها ضروری است.
***