البته اقتصاددانان به جنبههای دیگر قضیه هم فکر میکنند اما اساس بحث همین است. حالا سوال این است چرا باید عرضه پول زیاد شود و چرا نباید تولید و عرضه کالا در جامعه زیاد شود تا از شدت تورم کاسته شود؟ مهمترین علت خود دولت است و نقشی که در جامعه ایفا میکند. اگر دولت به وظایف خود در برقراری نظم و قانون و امنیت بپردازد و در اقتصاد مداخله نکند یک نظم خودانگیخته شکل میگیرد که بخش خصوصی از طریق مکانیسم بازار و مبادلات داوطلبانه، عرضه و تقاضا را هماهنگ میسازد و مانع شکلگیری تلاطمها و بیثباتیها میشود. ❄️یعنی وقتی که قیمتهای بازاری همانند چراغ راهنمایی رانندگی به فعالان اقتصادی علامت لازم را میدهد. کارآفرین اقتصادی از فرصتهایی که فراهم میشود بهرهبرداری میکند و عرضه و تقاضا را متعادل میسازد. البته منظور تعادل نیست چون اصولا در اقتصاد تعادل وجود ندارد و تعادل مربوط به فیزیک است. وقتی که دولت از وظایف اصلی خود سرباز میزند و به جای آن در حوزههای دیگر وارد میشود مشکلات عدیدهای ایجاد میکند که علاوه بر تخصیص غلط منابع و به هم خوردن قیمتهای نسبی، تورم ایجاد میکند و روز به روز به آن میافزاید. هر جا که دولت بزرگ و مداخلهگر باشد بروکراسی عریض و طویلی دارد که باید برای آنها کارمند استخدام کند نیروها و نانخورهای زیادی را باید تامین کند؛ یعنی هزینههایش بالا میرود. دولت برای هزینهکرد خود باید درآمد به دست بیاورد یا بر مالیاتها اتکا بکند یا در کشورهایی مانند ایران به صادرات نفت اتکا کند که هر دوی اینها یعنی افزایش تورم. از طرفی دولتها نگاه بلندمدت به اقتصاد ندارند چون میدانند چهار سال دیگر باید رای مردم را داشته باشند بنابراین به سمت تولید نمیروند چون تولید زمانبر و دیربازده است و هم بسترسازی آن دردسرهای زیادی دارد و باید وارد مقولاتی مانند شفافیت، حکومت قانون و امنیت فردی و اجتماعی و حقوق مالکیت شود و بروکراسی و کاغذبازی را کم کند و جلوی فساد و رانت را بگیرد. یعنی عملا ساختار سیاسی و نظام تصمیمگیری را باید در جهت حمایت از بخش خصوصی و تولید اصلاح کند. اما این کار مستلزم یک هماهنگی بین قوای مختلف است که هم زمانبر است و هم در چشم مردم عادی دیده نمیشود و برای بروکراتهای دولتی هم نفع زیادی ندارد. بنابراین بخش خصوصی رونق پیدا نمیکند و محدود هم میشود. اما شرکتهای دولتی لازم هستند تا دولتمردان نفوذ خود را همچنان حفظ کنند. لذا ترجیح میدهند که دست به اقدامات صوری و نمایشی و زودگذر بزنند. به عبارت دیگر دولتمردان هیچ علاقهای به حمایت یا بسترسازی برای رونق بخش خصوصی ندارند اما عاشق تجارت هستند چون هم راحتتر درآمدهای نفتی را به ریال تبدیل میکنند و به کسانی که مجوز واردات را دارند و در یک کشور انحصاری این امتیازی ویژه تلقی میشود یک پیوند متقابل بین تجار و دولتمردان شکل میگیرد. دولت دلارهای ارزان نفتی را در اختیار واردکنندگان قرار میدهد که تزریق این پول اقتصاد را رشد میدهد و هم از طریق واردات دولت عوارض و مالیات و درآمد به دست میآورد و در عین حال میتواند ادعا کند که تورم را کنترل کرده است. یعنی این دو شاخص تورم و رشد اقتصادی که باید از طریق تولید و اشتغال بخش خصوصی صورت بگیرد از طریق صادرات نفت و تبدیل دلارهای نفت ارزان به تجار هم اقتصاد را رشد میدهد و هم تورم را کنترل میکند. به همین دلیل است که هر وقت دولت در صادرات نفت ناتوان باشد هم رشد اقتصادی پایین است و هم تورم یعنی وضعیت رکود تورمی که مشخصه اقتصاد ایران در چند دهه گذشته است. با این جعبه اسرارآمیز درآمد نفت و واردات دولتها سعی میکنند عملکرد خود به خورد مردم بدهند و متاسفانه اقتصاددانان شاغل در دستگاههای دولتی سعی میکنند ارقامی را بیرون بیاورند که دولتمردان میخواهند.
.
دکتر محمدقلی یوسفی